به نام خدا
دلتنگم
دلتنگ همه چیز
دلتنگم خیلی زیاااااد
امروز چنداسفند بود؟
رفتم نگاه کردم ۸اسفنده
دومین کته گوجه تاریخی روپختم؛بازهم یه خورده آب رو زیاد درنظرگرفته بودم؛رفتم پایین کته گوجه بذارم دو تاکبوتر روی پشت بوم همسایه روبرویی داشتند به شدت عشق بازی میکردند
واقعا قشنگ بود بالهاشون رو بازمیکردن و نوکهاشون رو بهم میچسبودند غبغب هاشون رو بادکرده بودند
توی عشق وعاشقی ادمها دقیقا همینجوری قشنگه
ودوفرد عاشق کنارهم غبغب شون رو باد میکنند گویا بهترین و عالی ترین فرد دنیا نصیب شون شده و غرور لذت بخشی وجودشون رو فرامیگیره
چقدر قشنگ بود دنیای عشق بازی کبوترها
وچه خوب بود اگر دوربین گوشی داشتم
به خاطردرس ومشق و مدرسه نمیرسم ببرمش درستش کنم
هرروز عصر بعدتاریک شدن هوا بین ۶تا۷ونیم هرساعتی که فصلی ازدرسها تموم شه میرم پیاده روی و میام
اینروزا خیلی ترسو شدم؛ نه هیچ کس خونه نیست ؛باهرتقی میپرم
باهرصدایی میرم دورتادورخونه روچک میکنم
میترسم خب
پایین واقعا باویدا حال میده پایین بمونی
فکنکنم توی دوروز گذشته بیشترازیه ساعت جزبرای غذا پایین دووم اورده باشم
راستی دیشب باعلی رفتیم موتورینو ....خیلی خوشمزه بود...علی کلی اعترافات داشت
امروز برام جایزه کیت کت خریده بود درس میخونم
کاش حداقل منم مشهدبودم
برق تو چشمای ویدابرای تنهارفتن یادم نمیره
ثمر آروم شده......
امروزیه متن نوشته بودروزهای پایانی به امتحان ازجاش طرف بلند نمیشده غذابخوره😁🤣
بعدمن تازه شروع کردم
وسخت تمرکز دارم
وسخت درس میخونم😂
خداییش چرااینا اینجوری درس میخونن؟حس عقب افتادگی شدیدی دارم
ملتی که استرس میگیرن برای کنکود؟😁
و من که نشستم اینجا ازدلتنگی وترسها ونگرانیهام میگم😂
باید آشغالهاروهم ببرم پایین
علی دیرترمیاد
عجب روزگاری شده ها
فعلا
پ.ن:دوشنبه عصردیگه کاملا تنهای تنهامیشم😶🌫️